«اندر آداب نوشتار» کتابیست که همان طور که از اسمش پیداست قصد دارد گره از آداب نوشتار زبان فارسی، که بحث درباره آن سالهاست که به درازا کشیده باز کند. این کتاب در 206 صفحه به مباحث گوناگونی پرداخته و سعی کرده با درنظر گرفتن آرای گوناگون و بحث درباره آنها به نتیجهای نهایی و راهحلی که مورد قبول اکثریت بوده و قابل اجرا نیز هست برسد.
بحث پیرامون اصول نگارش زبان فارسی قرنهاست که آغاز شده و ریشه در دیروز و امروز ندارد. خیلی وقت است که از صاحبنظران و استادان ادبیات میشنویم که رسمالخط ما ایراد دارد و باید اصلاحاتی در آن انجام داد. دامنه این اصلاحان گاهی اوقات آنقدر زیاد بوده که منجر به پیچیدگیهای افراطگرایانه شده و یا محقق را به این نتیجه رسانده که الفبای فارسی باید از ریشه عوض شود و الفبایی جدید و مدرن جایگزین آن گردد.
جعفر مدرسصادقی از چند سال پیش در روزنامهها و مجلات مختلف شروع به ارائه نظرات خود در اینباره کرده بود و از همان زمان نیز اصل را بر رسیدن به اجماع و تعیین قانونی که همه آن را قبول داشته باشند گذاشته بود. او نتیجه تحقیقات چند ساله خود را در این کتاب آورده و سعی کرده با در نظر گرفتن تمامی جوانب و بررسی علمی و دقیق به این قائله خاتمه دهد.
او بحث را با بررسی نسخ خطی آغاز میکند. نسخی که بدون شک در دسترس عموم قرار ندارند و همین موضوع به جذابیت این فصول را افزوده. سپس اصل یکدستی نوشتار و اصل فاصله را مطرح میشود. او در ابتدای اصل یکدستی میگوید:
اختلاف نظرها بسیارند، اما آیا اصلی هم وجود دارد که همهی صاحبنظران معاصر بر سر آن توافق داشته باشند؟…برای اینکه نشان بدهیم اصلن سردعوا نداریم و نمیخواهیم سلیقهی خودمان را تحمیل کنیم و بر سر آنیم که همهی اختلاف نظرها را از میان برداریم، از اتفاق نظرها شروع میکنیم و از اصولی که همه یا دست کم اغلب غریب به اتفاق صاحبنظران بر سر آن توافق دارند…» صفحه34
او سپس با مطرح با نظرات گوناگون از استادان گوناگون سعی در باز کردن این مبحث میکند. در فصل بعدی مبحث فاصله مورد برسی قرار میگیرد و نظرات کسانی چون سعید نفیسی، ذبیحالله صفا, عبدالحسین زرینکوب، محمد معین، صادق کیا و… را درباره پیوستهنویسی و جدانویسی حرف “به” مطرح میکند.
در مبحث پیوستهنویسی و جدانویسی، مبحث نیمفاصله مطرح میشود و چگونگی استفاده از نیم فاصله به تفصیل توضیح داده خواهد شد. در مبحث بعدی، اصل همخوانی و ناهمخوانی مطرح میشود و در توضیح آن گفته میشود: «رعایت اصل همخوانی یعنی تلاش در جهت همخوانی هر چه بیشتر صورت نوشتار با زبان گفتار و برداشتن گامی در جهت وضوح هر چه بیشتر متن و هر چه خواناتر شدن متن.» صفحه71
او درباره مبحث سادگی میگوید: «شیوهی خط به مرور و به طور طبیعی و بدون هیچ بخشنامه و دستورالعملی و فقط بنا به ضرورت زمانه، رو به وضوح و شفافیت و خوانایی و سادگی میرود… سادگی یعنی سازگاری هر چه بیشتر صورت نوشتار با زبان گفتار و در عین حال خلاصی از علامتهای غیر ضروری…» صفحه76
او در این فصل از داریوش آشوری، مسعود خیام و ایرج کابلی نام میبرد و پیشنهادهای جالب و گاه عجیب آنها برای برطرف شدن مشکلات زبان فارسی را مطرح میکند. در این میان پیشنهاد مسعود خیام از همه جالبتر است. او که مشکل عظیم خط فارسی را پیوستهنویسی و شکسته شدن حروف میداند پیشنهاد میکند حروف را منفصل از هم بنویسیم و در ادامه پیشنهاد میکند که مصوتهای کوتاه به حروف الفبا اضافه شوند و برای فتحه فلش رو به بالا، کسره فلش رو به پایین و ضمه دایرهای کوچک را پیشنهاد میکند!! صفحههای 77، 78 و 79
او در فصول بعدی به بررسی الف مقصوره، تی گرد، همزهی جانشین ی، تنوین میپردازد و با درنظر گرفتن نظرات گوناگون به نتیجهای نهایی میرسد و قانونی کلی را مطرح میکند. صفحههای 80 تا 107
مبحث بعدی درباره مسئله ورود کلمات بیگانه به زبان فارسی است. او ابتدا کلمات گوناگونی را که از فارسی به دیگر زبان ها رفتهاند را مطرح میکند و سپس به کلماتی میپردازد که از دیگر زبانها به زبان فرسی آمدهاند و بر اثر مرور زمان شکلی فارسی به خود گرفتهاند و جور دیگری نوشته و خوانده میشوند. او سپس به بحث تعریبزدایی میپردازد و کلماتی را مثال میآورد که ریشه فارسی داشته و دارند ولی به صورت عربیشان نوشته و خوانده میشوند.
او در بررسی مبحث وام گرفتن کلمات بیگانه میگوید:
در جهت اجرای اصل همسازی سخن کشید به تحمیل املای فارسی به صورتهای معرب و املای عربی. و این قاعدهی دیگری در جهت اجرای همان اصل – که تعمیم همان قاعدهاست به زبانهای بیگانهی دیگر:
تحمیل املای فارسی به همهی برگرفتهها! صفحه 119
او در ادامه و در باب اصلاحات زبانی مینویسد:
«جنبش اصلاحات زبانی همیشه از دو جانب در معرض بیمهری بوده است: یکی از جانب چبروانی که خط فارسی را اصلاحناپذیر و با ضرورتهای زمانه ناسازگار میدانند (طرفداران تغییر خط) و دیگری از جانب محافظهکارانی که هرگونه اصلاح و ترمیم و دستکاری و صیقل زدنی را در صورت متعارف نوشتار و در جهت نزدیک کردن صورت نوشتار به زبان گفتار نوآوری و سنتشکنی تلقی میکنند و مردود میدانند» صفحه 113
در انتها و برای جمعبندی مطالب، نویسنده هفت اصل کلی نوشتار را که در کتاب به تفصیل آنها را توضیح داده مطرح میکند:
1. اصل یکدستی: یک شیوه در سراسر متن!
2. اصل فاصله: کلمههای مستقل با فاصله از یکدیگر!
3. اصل خوانایی: ترکیبات همه خوانا و قابل تشخیص!
4. اصل همخوانی: نوشتار مطابق گفتار! یا: همان طور بنویسیم که ادا میکنیم!
5. اصل سادگی: پرهیز از علامتهای اضافی و غیر ضروری!
6. اصل همسازی: املای فارسی در همه ی بر گرفتهها!
7. اصل اعتدال: اصلاحات به جای انقلاب و افراط!
در فصول بعدی به بررسی نقطه، واوک-ویرگول- ، نقطه واوک، تیرک، کمان، قلاب، سه نقطه، نقلقول، نشانهی پرسش و نشانهی ندا، بند-پاراگراف- پرداخته میشود. این توضیحات بسیار کاربردی و جامع هستند و مانند باقی فصول به بررسی تمام نظرات و دیدگاهها میپردازند.
در انتها هفت اصل ویلیام استرانک –دکتر زبانشناس و استاد معروف دانشگاه- معرفی و بررسی میگردد. این هفا اصل عبارتند از:
1. یک چهارچوب بهدردبخور پیدا کن و دودستی به آن بچسب!
2. بند -پاراگراف- واحد پیشروی در متن است و هر «بند» مرحلهی تازهای و نفس تازه کردنیست در ادامهی روند نوشتن.
3. صیغهی معلوم به جای صیغهی مجهول!
4. مثبت به جای منفی! (استفاده از فعل مثبت به جای فعل منفی.)
5. واضح و مشخص و ملموس بنویس!
6. همهی کلمههای اضافی را بریز دور!
7. خلاصهنویسی با التزام به یک زمان مشخص!
چهارده اصل ئو بی وایت (شاگرد ویلیم استرانک)
1. خودت را کنار بکش!
2. جوری بنویس که هر چه طبیعیتر باشد!
3. با نقشه کار کن!
4. با اسم و فعل کار کن! (نه صفت و قید)
5. بازنگری کن و بازنویسی کن!
6. انشا ننویس!
7. مُبالغه نکن!
8. شلخته نباش!
9. توضیح اضافی نده!
10. همیشه باید معلوم باشد که کی دارد حرف میزند.
11. روشن و شفاف بنویس!
12. اظهار نظر نکن!
13. تشبیه و استعاره فقط گاهگداری و خیلی کم!
14. به زبان مادری بنویس!