این کتاب ، تنها برای خواندن نیست !
جستجو و واکاوی بشر برای یافتن پاسخ برخی از پرسشها ، تاریخ هزاران ساله دارد : معنای زندگی چیست ؟ رابطه مادیات و معنویات چگونه است ؟ ما چه کسی هستیم ؟ پول هدف است یا وسیله ؟خوشبختی چیست ؟ و..
پاسخهای گوناگونی از د یوژن تا خود ما ! ( در انشای علم بهتر است یا ثروت ) برای آنها داده شده و میشود ولی باز هم از هر زبان که بشنوی ، نامکرر است .
حکیم یونانی ، د یوژن ( زاده زئوس )در خمره ای می زیست و ساده زیست بود .آنقدر بی نیاز بود که به اسکندر مقدونی که بالای سرش ایستاده وبا غرور به او گفت از من چیزی بخواه گفت: یک کمی بکش کنار ، آفتاب بر من بتابد !.
عرفا بارها به این پرسشها پرداخته اند . امروزه اما بیش از هر زمانی نیاز به طرح آنها داریم .سیستم سرمایه داری که بر پایه سود دهی استوار است برای تولید انبوهش ، مصرف کننده گانی بسیار می طلبد . پول ، تنها ارزش و معیار ارزشها میشود . بزرگی میگوید : آسایش ، فدای تهیه وسایل آسایش میشود .(نگاه کنیم به والدینی که فراغت و آسایش در کنار فرزند بودن و بازی با او را صرف کار بیشتر بمنظور تهیه پول بیشتر و امکان خرید وسایل بازی بیشتر میکنند) . بقول ثورو ابزار گرچه لازمند ولی نیاید ابزار آنها شد .
چارلی چاپلین در عصر جدید چه روشن خرد شدن انسان معاصر در بین چرخ دنده های ماشین و بیگانه شدن او از جوهر وجودش را نشان میدهد . از خود بیگانگی انسان محور مباحثات میشود . عرفای زمانه چون اکهارت و…میلیونها شنونده می یابند . در رده ای پائینتر ، ایمیلهای جور و واجور که پاسخها و پیام های درست و نادرستی را دربر دارند ، دست بدست می چرخند .و در یک کلام بیشتر مردمان در پی یافتن راه نجات اند .
در کتاب (فراوانی در بسندگی است ) هم پرسشها بیان میشوند . پرسش عمومی ، وجودی و همزمان اقتصادی در باره همه زندگی :چگونه کار کنیم ؟چگونه مصرف کنیم و در عین حال به رویاهایمان هرچه بیشتر نزدیک بمانیم ؟
نیاز به شادی در همه ما هست . آیا((لازمه )) شادی ، خرید هرچه بیشتر است ؟. آیا شادی را باید در بیرون جست و یا سرچشمه آن در درون است ؟ پژوهشها نشان داده اند که اگر از نیازهای اولیه ومعمول زندگی بگذریم ، متوسط شادی و احساس خوشبختی ازازدیاد در آمد ، خرید های بزرگ و .. مدت نه ماه است . در کشورهای ثروتمند لزوما میزان احساس خوشبختی بالاترین را نشان نمیدهند . توجه کنیم که این به معنی توجیه فقر نیست و در رده زندگی متوسط و رفاه بیش از حد واکاوی شده است . پول و رفاه گرچه لازم است ولی کافی نیست . سرور و خوشبختی مداوم در زندگی با معنی است که لزوما برپایه مادیات بنا نهاده نشده است . ضرب المثلی پربار میگوید : بهترین چیزهای زندگی رایگان اند ،لذت مکالمه و دوستی ،پرسه در طبیعت ، بخشی از جماعت شدن ، تامل و تفکر در تنهائی ،شرکت در زندگی سیاسی ، آواز خواندن ، مکاشفه ، خنده ، عشق و…همه وهمه زیباشناختی روحی است و اندیشه را شاداب میکند
شادی را معامله نکنیم .انسان باشیم ، شادی خودش میآید .شادی یعنی آرامش ، رضایت ،لذت
(شادی همچون پروانه ایست که هر چقدر دنبالش کنی ، بیشتر می گریزد ، اما اگر توجه ات را به چیز های دیگری بدهی ، جلو میآید و به نرمی بر روی شانه ات می نشیند )
بنظر میآید که راه حل ثوروکه در این کتاب عرضه شده قابل اجرا برای همه نیست .هرچند تجربه زندگی در جنگل ، قابل تکرار نیست ، ولی میتوان ازین تجربه ، ایده ساده زیستی را فرا گرفت و متناسب با شرایط مکانی خود آنرا بکار بست .
با سفر درونی میتوان یاد گرفت که در جامعه ای مال اندوز ، زندگی کرد و با این حال از زندانی شدن در چهارچوب ارزشهای آن آزاد بود.
میشل فوکو میپرسد : چرا چراغ یا خانه ما شیئی هنری هستند ولی زندگی هر نفر از ما کاری هنری نیست ؟ چرا هنر در جامعه ما بدل به چیزی شده که تنها به ابژه ها میپردازدنه به فردا یا زندگی ؟ هنر چیزی تخصصی است که خبرگان انجامش میدهند ،اما زندگی هر نفر آیا نمیتواند کاری هنری باشد ؟ زندگی به ما داده نمیشود ،ما خود آنرا میسازیم . چه آسان به مسیر و مجرای سنت و هم رنگی میافتیم ؟.باید ظرفیت خود را بکار اندازیم .سرنوشت خود را خلق کنیم ، خود را که پرشور زندگی کنیم بسازیم .
.در پایان یادمیگیریم که هدف زندگی این نیست که راحت باشیم ، اینست که پر شور زندگی کنیم
مینا
یک پاسخ به “این کتاب ، تنها برای خواندن نیست !”
لینک ویرایش پنجم فراوانی (دارندگی) در بسندگی است:
https://dl.dropboxusercontent.com/u/32319997/BASANDEGI.pdf
با احترام.