بازتعریف قواعد I


وقتی از والدین می پرسم که چگونه فرزندان خود را تربیت می کنند ، بسیاری از آنها در پاسخ به نحوه تنبیه آنها اشاره می کنند. آنها داد و فریاد می کنند، اوقات تلخی می کنند یا فرزندان خود را در اتاقشان حبس می کنند. تربیت و تنبیه یکسان نیستند. تنبیه زمانی که درست استفاده شود،تنها بخش کوچکی از تربیت است .

تربیت، شامل همه مواردی می شود که ما به عنوان والدین به فرزندان خود می آموزیم که چگونه بهتر تصمیم گیری کنند. تربیت آموزش دادن به بچه ها در زمینه داشتن بهترین انتخاب است. تربیت، یاد دادن تفکر به کودکان است . تربیت آموزش این است که آنها چگونه قدرت تغییر رفتار خود را به دست بیاورند. این معانی متفاوت از معنی تنبیه است . در واقع تربیت یعنی آموزش تصمیم گیری.

تاکید بر مشارکت و همکاری نه کنترل

   بسیاری از والدین در درک اهداف تربیت سردرگم  هستند. آنها معتقدند که هدف تربیت ، کنترل رفتار فرزندان است. این هدف غیر منطقی است.  تربیت، کنترل نیست بلکه همکاری است. همکاری به این معنی است که فرزند شما تصمیم بگیرد که چه رفتاری بکند به این دلیل که آن رفتار را احساس می کند. این هدف تربیت مناسب و درست است.  متاسفانه بسیاری از والدین ساعات طولانی را صرف تعقیب فرزندان خود می کنند، برای اینکه آنها را وادار به انجام رفتاری کنند که  خودشان می خواهند.

   تربیت نباید یک نیروی منفی داشته باشد که اثرات ناخوشایندی روی کسانی بگذارد که در آن درگیر هستند. تفکر تربیت کودکان، نباید شما را دچار معده درد کند! چرا که پدری که از فرزند خود عصبانی می شود، مسلما از آرام بخش استفاده می کند.

   تصور کنید که دختر شما آشپزخانه را نامرتب کرده است ، در روش های تربیتی پیشین ، شما عصبانی می شدید ، داد و فریاد می کردید یا شاید او را کتک می زدید تا دیگر این کار را تکرار نکند. نتیجه این رفتار ناراحتی برای هر دوی شما را در برداشت .

   تربیت باید تجربه های یادگیری را برای فرزند شما ایجاد کند : مثلا اگر دختر شما آشپرخانه را به هم ریخته است ، شما باید از خود بپرسید “چه کاری باید بکنم که او این کار را تکرار نکند؟ شما از دختر خود می خواهید که بعد از کارهای خودش، آشپزخانه را تمیز کند. شما می توانید بگویید : “دخترم ،من خیلی خوشحالم که تو به اندازه کافی بزرگ شدی که می توانی آشپزی کنی، ولی از اینکه آشپزخانه را نامرتب کردی ناراحتم. من می دونم که تو می تونی بهتر کار کنی. لطفا برو و آنجا را تمیز کن. اگر کمک خواستی من را خبر کن”.

   تفاوت بارزی میان این دو نوع رفتار وجود دارد .در مورد اول ، شما تلاش می کنید که رفتار کودک خود را کنترل کنید . رویکرد جدید کودک شما را تشویق می کند که خودش رفتار خودش را کنترل کند. این رویکرد اثربخشی بیشتری دارد. کنترل به ندرت بهتر از مشارکت است.  شما باور داید که این رویکرد باعث ایجاد روحیه تصمیم گیری در فرزندان می شود.

   آیا مواردی هست که شما باید رفتار کودکان خود را کنترل کنید؟ بله ، در بعضی موارد، به ویژه در ارتباط با فرزندان خردسال، شما نیاز به کنترل رفتار آنها دارید. وقتی که دختر خردسال شما می خواهد با وسیله برقی بازی کند ، شما باید رفتار او را کنترل کنید. در این حالت شما برای او تصمیم می گیرید . وقتی که شما پسری داشته باشید که از همراهی با شما در یک مکانی خاص اجتناب می ورزد، لازم است که دست او را بگیرید و با خود همراه سازید. وقتی پسر یا دختر نوجوان شما با بی دقتی رانندگی می کند، شما باید سوئیچ خودرو  را از او بگیرید تا زمانی که او رفتارش را تغییر دهد و با احتیاط رانندگی کند.

    …………………………………………………………………ادامه دارد


یک پاسخ به “بازتعریف قواعد I”

  1. سلام بچه ها یک سوال داشتم به نظرتون اگه یکی از هم رشته ای های خودتون یعنی در واقع هم صنفی خودتون بهتون از پشت خنجر بزنه باید باهاش چیکار کرد.
    این که فقط به خدا واگذارش کرد کار درستی است . اگه بشه به مراجع قضایی شکایت کرد شما اینکار را می کنید یا به حساب دوستی گذشته ازش می گذرید؟
    یکی بد در حق من نامردی کرده راستش تا حالش را نگیرم آروم نمیشم.
    شما بگید که این متنهای خوشکل مامانی را مینویسید. جای من بودید چطور حالشو می گرفتید؟

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *