داشتم آجرها رو می نداختم بالا تا اوستا بنا بگیرتشون ..یکی دو دفعه ای داشت از دستش در می رفت و یه دفعه هم در رفت . سرجای خودم وا نستادم و کشیدم کنار . تا آجر نخوره تو سرم .. بعد به این فکر افتادم که شاید جواب یکی از سوال هامو گرفتم. آره . باید سر جای خودت وانستی والا آجره می افته تو کَلت .
رفته بودم اداره که رئیس رو ببینم . راهنمایی شدم به آبدارخونه . آبدارچی سرجاش بود ولی من نمی دونم اونجا جای آبدارچیه بود یا جای رئیس ؟؟ هنوزم با اینکه آقای آبدارچی کارمو راه انداخته نفهمیدم که کیو کجا باید دید ؟ احتمالا” رئیس جایی واستاده که آجر نخوره به فرق سر مبارکش .
یادمه وقتی زیر آب معلم حسابمون زده شد . خواهر زاده ء مدیر شد معلم حساب ما . فکر کنم معلم قبلیه سرجاش واستاده بودم .
یه دختر دارم . یه کم خل و چله بندهء خدا ..هر وقت می رفت دانشگاه سر کلاسهای خودش نمی رفت . به همین دلیل هم خیلی پیشرفت کرد . همش می ترسم سرجای خودش واستاده باشه .
حالا من یه راهی پیدا کردم که بفهمم کی سرجاش واستاده . کی وانستاده ؟؟
شما آقا .. شما خانم .. لطفا” سرتونو بیارید پایین . می خوام ببینم شما سرجای خودتون واستادین ؟؟؟؟