به تازگي در مجلات و روزنامهها افرادی مطالبی را در قالب علم روانشناسی به خورد مردم می دهند. دوستان به من مراجعه می کنند و می گویند که در ملاقات با خانم یا آقايی که خود را روانشناس معرفی کرده، بسیار احساس بدي کرده اند، زيرا آن برخورد حرفهای و تخصصی را که انتظار داشته اند، ندیدهاند. اینها باعث سردر گمی مردم می شود و گاهی تصور مي شود ما در جمعی زندگی میکنیم که در آن ادب ِ کار تخصصی، کمتر رعایت می شود. گاهی كسانی که یکي یا دو واحد درسی در زمینه مشورت گذرانده اند، یک مرتبه خود را رونشناس معرفی می کنند، که اين فقط فريب دادن مردم است.
بسیاری از ما ایرانیان به این مشکل گرفتار شدهایم، زيرا هيچ كس در جاي خودش نيست. آداب کار حرفهای ایجاب میکند که به حرفه خود، هر چه هست، علاقه مند باشیم و متعهد، و کمترین توقع این است که قوانین کار خود را بیاموزیم.
در جوامع غربی، اگر برای آموختن حرفهای اقدام کنید، بیشتر از اطلاعات حرفهای، به اخلاق کار و رعایت موازین اخلاقی و حرفهای اهميت داده می شود، از جمله احترام به مراجعین، تعهد در نگهداری اسرار ایشان، آگاهی دادن به ارباب رجوع درباره شکل کار و مراحل آن، و خدمت رساني سالم و معقول.
ولی گویا برخی به بیماری “من همه چیز میدانم” دچار شدهاند. گاهي متخصصان هم در معرفی حرفه خود اغراق می کنند. بنابراين، از روانشناسان و روان درمانگران انتظار می رود که خود را واضح و درست معرفی کنند. آداب کار حرفهای ِ روانشناسان و روان درمان گران این است که خود به مراجع بالاتر و مشاوران ارشد مراجعه کنند و در پیشرفت کاری و حرفهای خویش کوشا باشند و اگر در حوزه اي تخصص ندارند، راحت آن را با مراجعه كننده مطرح نمايند و او را به متخصصي در آن زمينه ارجاع دهند.