-
ملت عشق
نویسنده الیف شاکاف ترجمه ارسلان فصیحی خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد نوک قلمم کور . کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدمهایی شناختم. قصه هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفش های آهنی سوراخ شده و من اما هنوز…