ادراک


گفتم متناقض میگویی از ادراک و متناقض میگویی از آگاهی!

گفت در موعد های متناقض با من همکلام میشوی! در آگاهی ناب از ادراک جور دیگر میگویم و در ادراک از آگاهی ناب جور دیگر.

گفتم در موعدی که از هر دو جدا باشی چگونه میگویی؟

گفت جدایی در کار نیست!

گفتم سرگردانم در این کلمات.

گفت سرگردانی در توست. در کلمات معنایی نیست.

گفتم یعنی چه که در کلمات معنی نیست. اینها که میگویی همه کلمه است و موجب درک من از معنا هستند!

چگونه می گویی در آنها معنا نیست!

گفت معنی در کلمه، نا متناهی است. تو معنی خود را گزینش می کنی در کلمه و چندان گزینش می کنی که آگاهی و دیگر هیچ نمی دانی. نور را نور می پنداری و تاریکی را تاریکی بواسطه ی سطح آگاهی خویش. سطح آگاهی آدمیان به هم نزدیک است و بنابر این تفسیرشان از هستی به هم شبیه است. تغییر در سطح آگاهی منجر به ادراک معنای متفاوت می شود. در برابر کور مطلق معنای نور و تاریکی با آنچه تو معنا می کنی یکسان نیست.

ادامه مطلب


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *