براي خالي نبودن عريضه


تا همين چهل، پنجاه سال پيش عريضه نويسي هم شغلي بود كه عده اي از آن امرار معاش مي كردند. از آنجا كه زمينه سواد در جامعه محدود بود چنانچه نامه اي از جايي براي كسي مي رسيد و يا مي خواست كسي براي دياري نامه بفرستد بايد همه خانواده هاي اطراف خود و بلكه دو سه كوچه اين طرف و آن طرف خود را جست وجو كند بلكه سوادداري بيابد و يا به عريضه نويسي مراجعه نمايد.
پاتوق اوليه آنان جلوخوان مسجدشاه و پستخانه و با شروع به كار وزارت دادگستري در حوالي آن قرار داشت. عريضه نويس ها كه سرمايه آنها ميز كوچكي با چند ورق كاغذ و چند قلمدان و چند گونه قلم بود، بعد از شنيدن حرف هاي مراجعان، چيزهايي را كه از آن مي فهميدند در نامه اي مي نگاشتند و در عوض چندريالي حق الزحمه مي گرفتند.
تيترها و عناوين كاغذها همه كليشه و معلوم شده بود به اين صورت كه اگر كاغذ براي پدر يا مادر نوشته مي شد با اين مفاد آغاز مي گرديد: پدر يا مادر عزيزم خدمت شما سلام مي رسانم اميدوارم كه سلامت و تندرست باشيد و با الطاف الهي رنج و ملالي نداشته باشيد. اگر از احوالات من يا ما جويا شويد بحمدالله سلامتي حاصل و ملالي نيست بجز دوري از شما كه انشاءالله آن هم بزودي زود ديدارها تازه خواهد شد. آمين يا رب العالمين.

نويسنده: روح الله مهر پارسا

روزنامه ايران، شماره 4025 به تاريخ 23/6/87، صفحه 9 (گزارش)

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1698315


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *