در مورد تعارف هر چه بگوییم کم است و بدون تعارف, باید خیلی بیشتر از این به بحث و گفتگو در مورد آن بپردازیم. تعارف گویی جزو آداب معاشرت ما ایرانیان شده یا به یک شکل ابزار ایجاد رابطه ,هر چند اغلب به صورت مشکل زا, تبدیل شده.
تعارف می تواند تا حد زیادی دست و پا گیر هم بشود، ولی گاهی هم ما با تعارف مایل هستیم که مهمان نوازی و اشتیاق خود را به تماس با دیگری به نمایش بگذاریم. تعارف گاهی باعث از هم پاشیدن روابط می شود ولی سئوال این جاست که این چگونه رابطهای است که در پرده و پوشش تعارف شکل میگیرد و یا تداوم میپذیرد.
ریشۀ تعارف در پدیده مشکل آفرین دیگری در روابط اجتماعی ما ارتباط دارد به نام “آبرو” نهفته است. وقتی ما تعارف میکنیم که می ترسیم که اگر این کار را نکنیم آبروی ما می رود. حالا آبرو یعنی چه؟ به معنی کامل کلمه، آبرو یعنی آبی که به روی صورت می پاشیم که ما را سالم تر و یا تمیز تر نشان دهد. چرا این کار را میکنیم؟ خوب: پوشاندن آثار غم، مشکل، و یا شرایط دشوار زندگی. پس تعارف میکنیم که باری که نام احساس گناه دارد را از دوش خود برداریم. چرا که احساس میکنیم به دیگران بدهکاریم و یا اگر این کار را انجام ندهیم، دیگران ما را کم، بد، خسیس، و یا هر چیز دیگری فکر کنند ویا بنامند.
آبرو یعنی آن ماسکی که به صورت بزنیم که دیگران ما را آن جوری که می خواهند ببینند. آبرو داری یعنی که تظاهر به بودن چیزی که آن ما نیستیم. آبرو از غرور می آید، از نداشتن تماس با واقعیات ویا از احساس ترس. آبرو داری یعنی که از جلد خود بیرون رفتن به قیمت زحمات فدا کردن وقت، انرژی، و امکانات خود. آبرو به معنی واقعی از پوشاندن چهره خود می آید، از شرم نشان دادن چهره واقعی خود و از ترس مورد قضاوت قرار گرفتن.
تعارف یعنی دعوت و پیشنهاد به همراهی. حالا شاید لازم باشد که دفعه دیگری که میخواهیم به کسی تعارف کنیم فکر کنیم که آیا پیشنهاد رفت و آمد می دهیم و یا از ترس آبرو کاری میکنیم که مایل به آن نیستیم.