چرا خشونت؟


در برنامه تماشا که از شبکه بی بی سی فارسی پخش می شود، گزارشی جالب دیدم که احتمالا خیلی ها را مانند من تحت تاثیر قرار داده و به فکر برده است.  گزارش درباره برگزاری  نمایشگاهی از هنر چیدمان یا اینستالیشن ( installation) در گالری طراحان آزاد تهران بود. کاری از امير معبد ، با عنوان بیا نوازشم کن، که به نوعی برگرفته از اجرای کریس بردن (chris burden) در زمان جنگ آمریکا با ویتنام بود، و از نظر من به مراتب متهورانه تر از کار او.

در این نمایشگاه از مجسمه و تابلو خبری نبود. تنها چیزی که بازدید کنندگان با آن روبرو می شدند، خود امير معبد بود، که در مقابل  (سیبل) تیراندازی بدون حفاظ و تنها با پوششي بر سر ايستاده بود و از بازدیدکنندگان در خواست می شد که با تفنگی بادي به سوي او شلیک کنند. بازدیدکنندگان در گروه های کوچک به این گالری راه داده می شدند. بعضی از آنها از شلیک خودداری کردند و بعضی با خیال اینکه شلیک آنها به اجرای بهتر کمک خواهد کرد، تیر اندازی می کردند. درنهایت، جوانی با عصبانیت تفنگ را شکست. در جلسه نقد و بررسی ، بازدیدکنندگان، متوجه شدند که با هر شلیک، در بدن امير معبد زخمی ایجاد شده است.

معبد به خوبی نشان داد که خشونت با هر اسمی نکوهیده است، حتی اگر به اسم اثر هنری باشد. بعد از دیدن این برنامه، بارها از خودم پرسیدم اگر من هم  آنجا بودم شلیک می کردم؟ صادقانه بگویم که هنوز نمی دانم، اما این برنامه باعث شد که در خودم کند و کاو کنم و خودم را بهتر بشناسم.

سوال اینجاست: که ما انسانها – اگر قانون دست و پایمان را نبندد – در خشونت تا کجا پیش می رویم؟ چرا و چگونه آنان که خود را فرهیخته می دانند (چون معمولا کسانی که به گالری ها سرک می کشند، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر از قشر با فرهنگ و آگاه جامعه اند)، حاضر شدند عمل خشونت آمیز انجام دهند؟ آیا خشونت به دلیل پخش فیلمهای خشن قبح خود را از دست داده است؟ آیا دیدن صحنه های اعدام با طناب دار و قطع دست، ما را به سوی خشونت سوق داده؟

از یک طرف اگر به هرکداممان بگویند کسی را بکش، محال است این کار را بکنیم و از سوی دیگر، همگی پتانسیل انجام بدترین کارها را داریم. مخصوصا اگر شکل و شمایل آن عمل خشونت آمیز زیبا و ظاهر فریب باشد، کمک به علم، در راه دین، در راه نژاد ايراني، تركي، عرب و آريا، در راه هنر و … در واقع، مشکل اصلی اینجاست که همیشه دلیلی برای عمل خشونت آمیز داریم، و به خودمان حق می دهیم و این همان چیزی است که باعث شده در روی زمین جنگ بیشتر از صلح و بدی بیشتر از خوبی و وزن روزهای سیاه در تاریخ بشر بیشتر از روزهای سفید بوده باشد.

من نمی خواهم کسانی که در نمایشگاه بیا نوازشم کن شلیک کردند را محکوم کنم، اما آیا وقت آن نرسیده که همه ما  از خودمان شروع کنیم و در مقابل خشونتی که هر روز جامعه را بیشتر و بیشتر در خود فرو می برد، با بالا بردن آگاهی بایستیم و نگذاریم که دیدن و شنیدن اعمال خشونت آمیز آنقدر برایمان عادی شود که پنجشنبه های سیاه، دیگر دلهایمان را نلرزاند؟


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *